>
ترانه تنهایی
تو به تنهایی می روی و من به عمق تنهایی تو...
نگارش در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, توسط سامیار

 

تو دیگه خودت نبودی گفتی کارمون تمومه منو عاشق کردی و گفتی عشقمون جنونه
تو گلوم یه بغض کهنس که همیشه در سکوته چرا از عشقای دنیا سهم غشق ما سقوط
بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه
بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه
شاید اشتباه من بود شایدم سادگی کردم اما این تقصیر من نیست اینجوری زندگی کردم
مثل جون برام عزیزی من به تو بدی نکردم تو اگه در کردی عشقم من شکایتی نکردم
ار گلایه های دنیا سهم من فقط سکوت بود من نفهمیدم از اول عشق ما رو به سفوط بود
حالا که غریب و تنهام بی تو محکوم به جنونم ولی عاشقم هنوزم گوش بده برات میخونم
بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه
بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه

نگارش در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, توسط سامیار



خسته ام از بغض کهنه ی عشق سنگینه تحملش تو صدام خوبه که به یاد تو قانعم میتونم بگزرم از شکوه ها
باورش سخته برام ولی من میرمو چیزی ازت نمیخوام اما بدون هر جا برم بعد تو بغض عشق میمونه از تو برام
بغض من وا نمیشه تو صدام خدایا یه دریا گریه میخوام نفهمید اونکه باید میدونست بیشتر از جون هنوز عزیزه برام
با جدایی هیچی تموم نمیشه عاشق از عاشقی سیر نمیشه بگو تو اگه عاشق نبودی عاشقت از تو دلگیر نمیشه
بغض عشق مونده هنوز تو صدام هنوزم هیچی ازت نمیخوام عاشقت بودمو از عاشقی جز غمت هیچی نمونده برام
اما من هنوز به پات مونده ام یه لحظه بی درد نیاسوده ام از جدایی خیلی اگه گذشته اما هنوز به عشقت آلوده ام
با جدایی هیچی تموم نمیشه عاشق از عاشقی سیر نمیشه بگو تو اگه عاشق نبودی عاشقت از تو دلگیر نمیشه
با جدایی هیچی تموم نمیشه عاشق از عاشقی سیر نمیشه بگو تو اگه عاشق نبودی عاشقت از تو دلگیر نمیشه

نگارش در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, توسط سامیار

من، با یه دنیا خاطره
تو به من گفتی برو
من چه جوری جداشم از تو
من، میخوام از دنیا برم
تو میگی تنهایی برو
من میمیرم جداشم از تو

من با دلی خون از غم تو
چی میشه بمونی با من
نگو شرم میکنم از تو
من با خودم میگم دل تو
چرا بد میکنه با من
باشه دل میکنم از تو

رفتم از شهر خدا ستاره چیدم واسه تو
تو ستاره ام رو سوزوندی آخرش گفتی برو
آی دلت بسوزه بیرحم تو اسیر دلتی
کاش میدونستی عزیزم اون ستاره خودتی
تو سوزوندی خودت رو، با خودت منم سوزوندی
کاشکی دل نداشتی و جاش توی قلب من میموندی
تو سوزوندی خودت رو، با خودت منم سوزوندی
کاشکی دل نداشتی و جاش توی قلب من میموندی

نگارش در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, توسط سامیار

حالا که نوبت قلب من شده، نگو عشق ما یه روز تموم میشه
نذار دلواپس عشقمون باشم، عشق ما تازه داره شروع میشه
عشق ما تازه داره شروع میشه

تو نگو بین من و تو فاصله است، وقت رفتن هم یه روز سر میرسه
مثل آغاز قشنگ قصه ها، یه روز این قصه به آخر میرسه
یه روز این قصه به آخر میرسه

وقتی از جدایی حرفی میزنی، پریای ذهن من خسته میشن
مثل سایه میخزن تو کوچه ها، همه ی درها به روم بسته میشن
همه ی درها به روم بسته میشن

تا میگم یادت باشه دوستت دارم ، تو هوای رفتن رو پیش میکشی
نمیدونم که گناه من چی بود، که داری قلبم رو آتیش میکشی
تو داری قلبم رو آتیش میکشی

تو نگو بین من و تو فاصله است، وقت رفتن هم یه روز سر میرسه
مثل آغاز قشنگ قصه ها، یه روز این قصه به آخر میرسه

حالا که نوبت قلب من شده، نگو عشق ما یه روز تموم میشه
نذار دلواپس عشقمون باشم، عشق ما تازه داره شروع میشه
عشق ما تازه داره شروع میشه

وقتی از جدایی حرفی میزنی، پریای ذهن من خسته میشن
مثل سایه میخزن تو کوچه ها، همه ی درها به روم بسته میشن
همه ی درها به روم بسته

تا میگم یادت باشه دوستت دارم ، تو هوای رفتن رو پیش میکشی
نمیدونم که گناه من چی بود، که داری قلبم رو آتیش میکشی
تو داری قلبم رو آتیش میکشی

تو نگو بین من و تو فاصله است، وقت رفتن هم یه روز سر میرسه
مثل آغاز قشنگ قصه ها، یه روز این قصه به آخر میرسه

حالا که نوبت قلب من شده، نگو عشق ما یه روز تموم میشه
نذار دلواپس عشقمون باشم، عشق ما تازه داره شروع میشه
عشق ما تازه داره شروع میشه

نگارش در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, توسط سامیار

كنار قطره ي اشكم هزار خاطره دفنه اين قدر خاطره داريم كه گوي قد يك قرن
گلو مي سوزه از عشقت عشقي كه مثل زهره
ولي بي عشق تو هردم خنده با لبهاي من قهره
درسته با مني اما به اين بودن نيازارم
تو كه حتي با چشماتم نمي گي آه دوسِت دارم
اگه گفتي دوست دارم فقط بازي لبهات بود
وگر نه رنگ خود خواهي نشسته توي چشمات بود
هرچي عشقه توي دنيا من مي خواستم ماله ما شه
اما تو هيچ وقت نزاشتي بينمون غصه نباشه
فكر مي كردم با يه بوسه با تو هم خونه مي مونم
نمي دونستم نميشه اخه بي تو نمي تونم
گله مي كنم من از تو كه اين همه بي رحمي
هزار بار مردم از عشقت تو كه هيچ وقت نميفهمي
گله مي كنم من از تو كه اين همه بي رحمي
هزار بار مردم از عشقت تو كه هيچ وقت نميفهمي
چشام همزاد اشك و خون دلم همسايه ي آهه
زمونه گرگ عشق تو شبيه مكر روباهه
شدم چوپان ساده لوح كنار گله احساس
چه رسمي داره اين گله سرچنگال گرگ دعواست
تو اين قدر خواستني هستي كه اين گله نمي فهمه
اگه لبخند به لب داري دلت از سنگ و بي رحمه
ببخش خوبم اگه اين عشق حيله تورو رو كرد
نفرين به دله ساده كه به چنگال تو خو كرد
هرچي عشقه توي دنيا من مي خواستم ماله ما شه
اما تو هيچ وقت نزاشتي بينمون غصه نباشه
فكر مي كردم با يه بوسه با تو هم خونه مي مونم

نگارش در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, توسط سامیار

با هر صدايي كه مياد فكر ميكنم تو اومدي
تو بودي كه به عشقمون خنجره دل تنگي زدي
با هر نفس تازه ميشه اون همه خاطراتمون
حتي تو خابم عادت اين كه بگم پيشم بمون
اما تو بي وفاييو درد منو نمي دوني
هرچي بگم پيشم بمون تو پيش من نمي موني
واي از اون روزي كه من از عشقمون دل بكنم
تو رو فراموش كنمو دلو به دريا بزنم
واي از اون روزي كه من رو اسم تو خط بكشم
واي از اون روزي كه من بگم پشيمون نميشم
واي از اون روزي كه تو خنده كني به حرف من
واي از اون روزي كه خندههاي تو گريه بشن
واي از اون روزي كه تو دوباره عاشقم بشي
هي برام گريه كني داد بزني درد بكشي
فكر نكن كه من ميام به غصه هات گوش ميكنم
هرچه بدي كرده بودي ساده فراموش ميكنم
فكر نكن كه من ميام به غصه هات گوش ميكنم
هرچه بدي كرده بودي ساده فراموش ميكنم
فرستنده متن : نريمان فکر نکن

نگارش در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, توسط سامیار

گل من گوش کن عزیزم گلدونت برات می خونه
تو کدوم باغ قشنگی ریشه هات زده جوونه
می دونم وسعت گلدون واسه تو کوچیک و تنگ بود
با تموم سادگیهاش واسه من اما قشنگ بود
گل من رفتی و گلدون می خونه برات عروسک
تو به آرزوت رسیدی باغ خوشبختی مبارک
اما گاهی من می ترسم که تو اونجا خوش نباشی
نکنه غصه بیاد و گل من پژمرده باشی
گل من خبر نداری دل گلدونت می گیره
اگه تو پژمرده باشی گلدونت برات می میره
گل من نگو که اونجا دل تو برام میگیره
گل من نگو شکستی گلدونت برات بمیره
نکنه لگد شه ساقه ات زیر پای هر غریبه
ساده دل نباش گل من که دنیا پر از فریبه
نکنه یه وقت شکستی آخ داره اشکام می ریزه
(2)نمی دونی خاطر تو واسه من چقدر عزیزه
گل من خبر نداری دل گلدونت می گیره
اگه تو پژمرده باشی گلدونت برات می میره
گل من نگو که اونجا دل تو برام میگیره
گل من نگو شکستی گلدونت برات بمیره
گل من خبر نداری دل گلدونت می گیره
اگه تو پژمرده باشی گلدونت برات می میره
گل من نگو که اونجا دل تو برام میگیره
گل من نگو شکستی گلدونت برات بمیره
گل من خبر نداری دل گلدونت می گیره
اگه تو پژمرده باشی گلدونت برات می میره
گل من نگو که اونجا دل تو برام میگیره
گل من نگو شکستی گلدونت برات بمیره
گل من خبر نداری دل گلدونت می گیره
اگه تو پژمرده باشی گلدونت برات می میره
گل من نگو که اونجا دل تو برام میگیره
گل من نگو شکستی گلدونت برات بمیره

نگارش در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, توسط سامیار

یه اشتباه کردم تو هم بدتر که کردی
گفتی تا ابد قهری، دیگه برنمیگردی
میخوام بیام آشتی ، دست و پام میلرزه
این همه بی رحمی برات چقدر می ارزه؟

قهرت رو بس کن که به اشتبام رسیدم
یه اشتباه کردم، زجرشم کشیدم
میخوام بیام آشتی برات یه بی قرارم
توهم خودت خوب میدونی چقدر دوستت دارم

اگه چشام اومدن که نگات کنن چشمات رو نبندی
اگه لبام اومدن که صدات کنن به من نخندی
این عذابی که تو به دلم میدی به کدوم گناهه
این دل کوچولوم رو آزار نده که بی پناهه
یه اشتباه کردم نگو آخر راهه

بگو چیکار کنم که دلت برام یه ذره بسوزه
ببخشی اشتباهم رو آخه این دنیا دو روزه
این عذابی که تو به دلم میدی بدون گناهه
این دل کوچولوم رو آزار نده که بی پناهه
یه اشتباه کردم نگو آخر راهه

یه اشتباه کردم تو هم بدتر که کردی
گفتی تا ابد قهری، دیگه برنمیگردی
میخوام بیام آشتی ، دست و پام میلرزه
این همه بی رحمی برات چقدر می ارزه؟

قهرت رو بس کن که به اشتبام رسیدم
یه اشتباه کردم، زجرشم کشیدم
میخوام بیام آشتی برات یه بی قرارم
تو هم خودت خوب میدونی چقدر دوستت دارم

اگه چشام اومدن که نگات کنن چشمات رو نبندی
اگه لبام اومدن که صدات کنن به من نخندی
این عذابی که تو به دلم میدی به کدوم گناهه
این دل کوچولوم رو آزار نده که بی پناهه
یه اشتباه کردم نگو آخر راهه
بگو چکار کنم که دلت برام یه ذره بسوزه
ببخشی اشتباهم رو آخه این دنیا دو روزه
این عذابی که تو به دلم میدی بدون گناهه
این دل کوچولوم رو آزار نده که بی پناهه
یه اشتباه کردم نگو آخر راهه

نگارش در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, توسط سامیار

تو برگشتی دوباره
قشنگه روزگارم
نمیدونی چه حسیه
که اینجوری دوست دارم
تو برگشتی تموم شد
همه دوران سختیم
بذار همه بدونن
ما باهمدیگه خوشبختیم
سارا
صبوری،با منی،چه پرغروری
سارا
صبوری،با منی،چه پرغروری

صفحه قبل 1 صفحه بعد